سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پرونده:: بهاییت - .: ماهنامه دانشجویی حضور :.


باب‌ در سه‌ شهر با علمای‌ عصر خود مستقیماً‌ برخورد و احیاناً‌ مناظره‌ داشت: شیراز، اصفهان‌ و تبریز. ‌
شیراز برای‌ باب‌ (در دوران‌ ادعای‌ «بابیتش») از همه‌ جای‌ ایران‌ بدتر بود(1) و مردم‌ آنجا عموماً‌ با او مخالف‌ یودند.(2) حتی‌ دوستان‌ سابقش‌ هم‌ دشمنترین‌ کسان‌ شدند!(3) علت‌ این‌ امر، بیش‌ از هر چیز، اقدام‌ باب‌ به‌ تکذیب‌ آشکار مدعیات‌ خود بود. باب‌ (به‌ اعتراف‌ کاتب‌ و دستیارش: سید حسین‌ یزدی) همهِ‌ مدعیات‌ خود را بالای‌ منبر مسجد وکیل‌ شیراز در حضور علما و مردم‌ تکذیب‌ کرد(4) و به‌ تصریح‌ نبیل‌ زرندی‌ (نویسندهِ‌ مشهور بهائی): بر فراز منبر گفت: «لعنت‌ خدا بر کسی‌ که‌ مرا باب‌ امام‌ بداند... لعنت‌ خدا بر کسی‌ که‌ مرا منکر امامت‌ امیرالمؤ‌منین‌ و سایر ائمه‌ بداند» .(5) پس‌ از آن‌ نیز در ابلاغیهِ‌ معروف‌ به‌ ابلاغیهِ‌ «الف» ، ضمن‌ تصریح‌ به‌ جاودانگی‌ احکام‌ اسلام، از ادعای‌ بابیت‌ و نیابت‌ خاصهِ‌ امام‌ عصر (ع) برائت‌ جست.(6)
 باب‌ در اصفهان‌ نیز با برخی‌ از علمای‌ شهر مناظره‌ داشت‌ و در آنجا هم‌ حکیم‌ جلوه‌ (که‌ با استادش: میرزا حسن‌ نوری‌ در مجلس‌ حضور داشت) شاهد طفرهِ‌ باب‌ از پاسخ‌ به‌ سؤ‌الات‌ علمی‌ نوری‌ بود.(7) (ایام: گزارش‌ جلوه، از زبان‌ محیط‌ طباطبایی، در صفحهِ‌ قبل‌ گذشت). ‌
زمانی‌ که‌ باب‌ را برای‌ مناظره‌ با علما، از زندان‌ چهریق‌ (اطراف‌ ارومیه) به‌ تبریز می‌آوردند، در سر راه، مردم‌ ارومیه‌ (به‌ اعتبار «سـیـادت» بـاب، و بویژه‌ شایعاتی‌ که‌ دربارهِ‌ ارتباطش‌ با امام‌ عصر «عج» بر سر زبانها بود) از وی‌ به‌ گرمی‌ استقبال‌ کردند، و موج‌ این‌ احساسات، به‌ تبریز نیز رسید. این‌ مطلب، در منابع‌ تاریخی‌ (اعم‌ از بابی‌ و غیر آن) بازتاب‌ یافته‌ است.(8)حجه‌الاسلام‌ نیّر، که‌ خود و پدرش‌ در جلسهِ‌ گفتگوی‌ علما با باب‌ حضور داشتند، می‌نویسد: اگر مناظرهِ‌ علمای‌ تبریز با باب‌ انجام‌ نمی‌شد و «پایهِ‌ جهالت» وی‌ در آن‌ مجمع‌ بر عارف‌ و عامی‌ به‌ آن‌ وضوح‌ منکشف‌ نمی‌شد، در همان‌ روز تقریباً‌ یک‌ ثلث‌ اهل‌ آذربایجان‌ از نفس‌ شهر و نواحی، مستعدّ‌ این‌ بودند که» به‌ باب‌ ایمان‌ آورده‌ و مطیع‌ وی‌ گردند و در راه‌ او جهاد کنند.(9)
 اما برغم‌ این‌ اقبال‌ اولیه، زمانی‌ که‌ گفتگوی‌ باب‌ با علما پایان‌ یافت، ورق‌ کاملاً‌ برگشت‌ و به‌ گواه‌ خود بابیان، علما و مردم‌ تبریز یکپارچه‌ با باب‌ مخالف‌ شدند. سید حسین‌ یزدی‌ (کاتب‌ باب) که‌ آن‌ ایام‌ در تبریز بود، در نامه‌ به‌ دایی‌ باب‌ (حسنعلی‌ شیرازی) نوشت: در تبریز، «کلّ‌ اهل‌ بلد» از شیخی‌ و غیر شیخی‌ و حاکم‌ و محکوم‌ و تابع‌ و متبوع، همگی‌ «متفق‌ شدند در جحد [ انکار] و عدم‌ استماع‌ به‌ کلمات‌ اهل‌ حق‌ [ = بابیه] و کل، متفقاً‌ مشتعل‌ کردند نار انکار خود را» بر باب، و حتی‌ در حق‌ او خیالات‌ بدی‌ داشتند که‌ از تهران‌ فرمان‌ رسید او را به‌ زندان‌ چهریق‌ برگردانند و این‌ جان‌ باب‌ را نجات‌ داد.(10)
 علت، ناگفته‌ پیدا است: باب‌ در بحث‌ با علمای‌ تبریز، شکست‌ خورد و این‌ امر، بی‌بنیادی‌ ادعایش‌ را بر همگان‌ آشکار ساخت. نکتهِ‌ درخور ملاحظه‌ در آن‌ مناظره، این‌ است‌ که‌ سؤ‌الات‌ علما از باب، حتی‌ به‌ اعتراف‌ منابع‌ بهائی(11)، پرسشهایی‌»سطح‌ پایین» بوده‌ و «سیر نزولی» داشته‌ است. پیدا است‌ که‌ اگر باب‌ از پاسخ‌ به‌ سؤ‌الات‌ اولیه‌ درنمی‌ماند، علما ناچار می‌شدند سـطح‌ سؤ‌الات‌ را بالاتر برده‌ و بدان‌ روند «صعودی» بخشند. ‌
 بهرروی، باب‌ پس‌ از شکست‌ مفتضحانه‌ در بحث‌ با علما، چوبکاری‌ شد و سپس‌ عریضه‌ای‌ خطاب‌ به‌ ولیعهد نوشت‌ و در آن، ضمن‌ برائت‌ از از ادعای‌ بابیت‌ و دیگر ادعاها، اظهار توبه‌ و استغفار کرد. ‌
 توبهِ‌ باب‌ از دعاوی‌ خویش، از مسلّمات‌ تاریخ‌ است‌ و نسخهِ‌ اصلی‌ این‌ توبه‌نامه‌ به‌ خط‌ وی، هـم‌اینک‌ در کتابخانهِ‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ (بهارستان) موجود است‌ و متن‌ آن‌ را حتی‌ ابوالفضل‌ گلپایگانی‌ (مبلغ‌ برجستهِ‌ بهائی)(12) در کتاب‌ «کشف‌ الغطاء» (چاپ‌ تاشکند) آورده‌ است.(13) گلپایگانی، پس‌ از نقل‌ گزارش‌ ولیعهد به‌ تهران‌ راجع‌ به‌ مذاکرهِ‌ علما با باب‌ که‌ در آن‌ به‌ توبهِ‌ باب‌ اشاره‌ شده، در ص‌ 204 می‌نویسد: «چون‌ در این‌ عریضه، انابه‌ و استغفار کردن‌ باب‌ و التزام‌ پا به‌ مهر سپردن‌ آن‌ حضرت‌ مذکور است، مناسب‌ است‌ چنان‌ به‌ نظر می‌آید که‌ به‌ صورت‌ دست‌ خط‌ مبارک‌ را نیز محض‌ تکمیل‌ فایده‌ درین‌ مقام‌ مندرج‌ سازیم‌ و موازنهِ‌ آن‌ را با الواحی‌ که‌ از قلم‌ جمال‌ قدم‌ در سجن‌ اعظم‌ ببه‌ جهت‌ ملوک‌ و سلاطین‌ عالم‌ نازل‌ گردیده‌ به‌ دقت‌ اولی‌ البصائر واگذاریم» .‌
 فضل‌ الله‌ صبحی‌ (منشی‌ و کاتب‌ عباس‌ افندی‌ که‌ از بهائیت‌ برگشت) درج‌ توبه‌نامهِ‌ باب‌ در کشف‌ الغطاء را امری‌ «شگفت» می‌داند. چون‌ به‌ قول‌ او: «بابیان‌ و بهائیان‌ نمی‌خواستند» این‌ نوشته‌ «پخش‌ شود تا مردم‌ ندانند که‌ سید باب‌ سخن‌ خود را پس‌ گرفته‌ و از آنچه‌ گفته‌ بازگشت‌ کرده» است.(14) متن‌ توبه‌ نامه، که‌ کلیشهِ‌ آن‌ را در صفحهِ‌ روبرو می‌بینید، چنین‌ است: ‌
 «فداک‌ روحی، الحمد لله‌ کما هو اهله‌ و مستحقّه‌ که‌ ظهورات‌ فضل‌ و رحمت‌ خود را در هر حال‌ بر کافّهِ‌ عباد خود شامل‌ گردانیده، فحمداً‌ ثم‌ حمداً‌ که‌ مثل‌ آن‌ حضرت‌ را ینبوع‌ راءفت‌ و رحمت‌ خود فرموده‌ که‌ به‌ ظهور عطوفتش، عفو از بندگان‌ و ستر بر مجرمان‌ و ترحم‌ بر اعیان‌ فرموده. اُشهِدُ‌ الله‌ و مَن‌ عَبَده(15) که‌ این‌ بندهِ‌ ضعیف‌ را قصدی‌ نیست‌ که‌ خلاف‌ رضای‌ خداوند عالم‌ و اهل‌ ولایت‌ او باشد. اگر چه‌ بنفسه‌ وجودم‌ ذنب‌ صرف‌ است‌ ولی‌ چون‌ قلبم‌ موقن‌ به‌ توحید خداوند جلّ‌ ذکره‌ و شیوهِ‌ رسول‌ او و ولایه‌ اهل‌ ولایه‌ اوست‌ و لسانم‌ مقرّ‌ بر کلّ‌ مانزل‌ من‌ عند الله(16) است، امید رحمت‌ او را دارم‌ و مطلقاً‌ خلاف‌ رضای‌ حق‌ را نخواسته‌ام‌ و اگر کلماتی‌ که‌ خلاف‌ رضای‌ او بوده‌ از فلم‌ جاری‌ شد غرضم‌ عصیان‌ نبوده‌ و در هر حال‌ مستغفر و تائبم‌ حضرت‌ او را. و این‌ بنده‌ را مطلق‌ علمی‌ نیست‌ که‌ منوط‌ به‌ ادعایی‌ باشد. استغفر الله‌ ربی‌ و اتوب‌ الیه‌ من‌ ان‌ یُنسَب‌ الیّ‌ امر(17) و بعضی‌ مناجات‌ و کلمات‌ که‌ از لسان‌ جاری‌ شده‌ دلیل‌ بر هیچ‌ امری‌ نیست‌ و مدعی‌ نیابت‌ خاصهِ‌ حضرت‌ حجه‌ الله‌ علیه‌ السلام‌ را محض‌ ادعی‌ [ ادعا] مبطل‌ است‌ و این‌ بنده‌ را چنین‌ ادعایی‌ نبوده‌ و نه‌ ادعای‌ دیگر. ‌
 مستدعی‌ از الطاف‌ حضرت‌ شاهنشاهی‌ و آن‌ حضرت‌ چنان‌ است‌ که‌ این‌ دعاگو را به‌ الطاف‌ و عنایات‌ بساط‌ راْفت‌ و رحمت‌ خود سرافراز فرمایند. والسلام» . ‌
تلون‌ در عقیده‌ و ادعا، از ویژگیهای‌ شاخص‌ علی‌ محمد باب‌ است‌ که‌ حتی‌ منابع‌ بابی‌ و بهائی‌ بدان‌ اعتراف‌ دارند. مرحوم‌ حسین‌ محبوبی‌ اردکانی‌ در تعلیقاتش‌ بر «المآثر و الاثار» می‌نویسد: ‌« باب‌ «در 1260 ادعای‌ ذکریّت‌ کرد یعنی‌ که‌ مفسر قرآن‌ است. در 1261 ادعای‌ بابیت‌ کرد یعنی‌ وسیلهِ‌ رابطه‌ با امام‌ زمان‌ است. در 1262 ادعای‌ مهدویت‌ کرد یعنی‌ امام‌ زمان‌ است. در 1263 ادعای‌ نبوت‌ کرد یعنی‌ که‌ پیغمبرم. در 1264 ادعای‌ ربوبیت‌ کرد یعنی‌ که‌ پروردگار عالمیانم. در 1265 ادعای‌ الوهیت‌ کرد. در 1266 تمام‌ دعاوی‌ خود را منکر شد و توبه‌ کرد و توبه‌نامه‌ نزد ولیعهد فرستاد ولی‌ مریدانش‌ کار او را دشوار ساختند. شورش‌ و فتنه‌ برپا نمودند و گرفتاریها برای‌ دولت‌ ایجاد کردند» .1 عبدالحسین‌ آیتی‌ (مبلغ‌ مستبصر بهائی) نیز در جلد سوم‌ کشف‌ الحیل، خاطر نشان‌ می‌سازد که: باب‌ در 1260ق‌ ادعای‌ ذکریت‌ (مفسر قرآن) و در 61 ادعای‌ بابیت‌ و نایب‌ خاص‌ امام‌ زمان‌ و در 62 داعیهِ‌ مهدویت‌ داشت‌ و در 63 نبوت‌ و در 64 ربوبیت‌ و در 65 مدعی‌ الوهیت‌ شد و در 66 توبه‌نامه‌ نوشت‌ و به‌ دار آویخته‌ شد.(18)
پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک، نامهِ‌ ملا عبدالکریم‌ قزوینی‌ (دستیار و کاتب‌ باب) به‌ دایی‌ بزرگ‌ وی، حاجی‌ میرزا سید محمد تاجر شیرازی‌ (عهد اعلی...، ابوالقاسم‌ افنان، ص‌ 277.‌
2. ر.ک، نامهِ‌ جالب‌ سید ابوالقاسم، برادر زن‌ باب، به‌ دایی‌ باب، سید محمد (همان، صص‌ 170ـ172).
‌3. ر.ک، نامهِ‌ دایی‌ کوچک‌ باب‌ (حسنعلی) به‌ سید محمد (دایی‌ بزرگ‌ باب) پس‌ از فرار باب‌ از شیراز (عهد اعلی...، ص‌ 175).
‌4. در این‌ باره‌ ر.ک، از منابع‌ بهائی: تلخیص‌ تاریخ‌ نبیل‌ زرندی، ترجمهِ‌ اشراق‌ خاوری، لجنهِ‌ ملی‌ نشر آثار امری، تهران‌ 1325ـ13329ش‌ / 103 بدیع، ص‌ 138؛ عهد اعلی...، ابوالقاسم‌ افنان، ص‌ 167 و 189ـ190 و نیز ص‌ 133 (اعتراف‌ حسن‌ موقر بالیوزی، از سران‌ بهائیت)، و از منابع‌ مسلمان: روضه‌ الصفای‌ ناصری، رضاقلی‌ هدایت، تهران‌ 1339، 10/311؛ فتنهِ‌ باب، اعتضاد السلطنه، تعلیقات‌ دکتر نوایی، ص‌ 15. تکذیب‌ باب‌ در شیراز حتی‌ در منابع‌ خارجی‌ معاصر واقعه‌ (نظیر: تایمز لندن، 19 نوامبر 1845 و خاطرات‌ لیدی‌ شیل، ترجمهِ‌ دکتر حسین‌ ابوترابیان، ص‌ 127) بازتاب‌ یافته‌ است. برای‌ عبارت‌ تایمز ر.ک، عهد اعلی...، صص‌ 128ـ129؛ کتاب‌ حضرت‌ رب‌ اعلی، ح.م. بالیوزی، ص‌ 62 ، که‌ هر دو از منابع‌ بهائی‌ است.
‌5. تلخیص‌ تاریخ‌ نبیل‌ زرندی، ترجمهِ‌ اشراق‌ خاوری، لجنهِ‌ ملی‌ نشر آثار امری، تهران‌ 1325ـ1329ش‌ / 103 بدیع، ص‌ 141.
6. اسرار الاثار، فاضل‌ مازندرانی، مؤ‌سسهِ‌ مطبوعات‌ امری، 124 بدیع، 1/179.
7.مجلهِ‌ گوهر، سال‌ 5 ، ش‌ 7، مهر 1356، ص‌ 501 به‌ بعد، مقالهِ‌ استاد محیط. دربارهِ‌ مذاکرات‌ باب‌ و علمای‌ اصفهان، و نقد اظهارات‌ منابع‌ بهائی‌ در این‌ زمینه، ر.ک، بهائیان، محمدباقر نجفی، صص‌ 176ـ183.‌
8.در این‌ باره‌ از منابع‌ بهائی، ر.ک، الکواکب‌ الدریه، 1/223؛ عهد اعلی...، صص‌ 310ـ312 و 314ـ317 و 370؛ ادیان‌ بابی‌ و بهائی‌ 1844ـ1944، موژان‌ مؤ‌من، ص‌ 74. از منابع‌ دیگر نیز ر.ک، اظهارات‌ ملا محمد تقی‌ مامقانی‌ (حجه‌ الاسلام‌ نیر) در رسالهِ‌»گفت‌ و شنود سید علی‌ محمد باب...» ، چاپ‌ حسن‌ مرسلوند، ص‌ 40.‌
9. گفت‌ و شنود...، صص‌ 25ـ26.‌10.
10.ر.ک، عهد اعلی...، صص‌ 337ـ 338. نامهِ‌ ملک‌ قاسم‌ میرزا، حاکم‌ ارومیه، به‌ امیرکبیر (7 ربیع‌الاول‌ 1265ق) که‌ «بالمرّه‌ بابی‌ در آذربایجان‌ نمانده» (همان، ص‌ 389) نیز مؤ‌ید همین‌ امر است.
‌11. برای‌ نمونه‌ ر.ک، الکواکب‌ الدریه، 1/224ـ 225. 12. الکواکب‌ الدریه‌ (از تواریخ‌ مشهور بهائی) فصلی‌ مستقل‌ را به‌ شرح‌ حال‌ میرزا ابوالفضل‌ اختصاص‌ داده‌ (ج‌ 1، صص‌ 443ـ447) و از او با عنوان‌ «بزرگترین‌ مبلغ‌ دانشمند و فاضل‌ ارجمند در امر بهائی» یاد می‌کند (همان: ص‌ 443).‌
13. عباس‌ علوی، مبلغ‌ دیگر این‌ فرقه، نیز در «بیان‌ الحق» ، موضوع‌ توبهِ‌ باب‌ را تاءیید کرده‌ است‌ (باب‌ کیست‌ و سخن‌ او چیست؟، نورالدین‌ چهاردهی، ص‌ 266 و 89 ـ90).
‌14. اسناد و مدارک‌ درباره‌ بهائیگری‌ (جلد دوم‌ خاطرات‌ صبحی)، چاپ‌ سید هادی‌ خسروشاهی، ص‌ 97.
15.شاهد می‌گیرم‌ خداوند و پرستندگان‌ او را.
16. تمامی‌ آنچه‌ که‌ از سوی‌ خداوند [ بر پیامبر اکرم] نازل‌ شده.
17. از خداوند طلب‌ آمرزش، و به‌ درگاه‌ او توبه‌ می‌کنم‌ از اینکه‌ امری‌ به‌ من‌ نسبت‌ داده‌ شود
18. چهل‌ سال‌ تاریخ‌ ایران‌ در دورهِ‌ پادشاهی‌ ناصرالدین‌ شاه‌ (المآثر و الاثار)، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، 2/
?


نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


*محمود علی پور

پس از مرگ عباس افندی (عبدالبها) در دوم ذیقعده 1309 (1921 م)، شوقی افندی 27 نفر از بزرگان بهایی را به منظور حفاظت و تبلیغ امر بهاء الله با عنوان «ایادی امر الله» انتخاب کرد.
شوقی افندی بر خلاف وصایای عباس افندی جانشینی برای خود معین نکرد و در نتیجه پس از مرگ وی بین بهائیان کشمکشی شدید به وجود آمد.
بسیاری از احباب، باب ولایت امرالله را مسدود دانستند و سال 1342 ه. ش در لندن کنفرانسی از رؤسای بهایی در محل تشکیل دادند و نه نفر از اعضای بیت العدل موعود را انتخاب کردند.(1)
ولی امرالله و همچنین ایادی امرالله جایگاه مهمی را در تاریخ بهایی بر عهده دارند. شوقی در توقیع نوامبر 1927 دربارة جایگاه ولی امرالله و ایادی تصریح می‌کند: «ای احبای الهی! تعیین ایادی امر الله و تنفیذ احکام مقدسه شریعت اله و تشریع قوانین متفرقه از منصوص کتاب اله و انعقاد مؤتمر بین المللی پیروان حضرت بهاءالله و ارتباط جامعه بهایی به انجمن‌های متفرقه علمیه و ادبیه و دینیه و اجتماعیه کل به تشکیل و استقرار بیت العدل اعظم الهی در ارض مقدس در جوار بقاع مرتفعه علیا منوط و معلق است؛ زیرا این معهد اعلی سرچشمه اقدامات و اجرائیات کلیه بهائیان است.»(2)
وی انتخاب ایادی امر الله را از وظایف ولی امر الله بر می‌شمرد و می‌گوید: «... ایادی امر اله را باید ولی امر اله تعیین و تسمیه کند»(3) و تأکید می‌کند که: «مقدر است که دو وظیفه مقدس خود یعنی حفاظت و تبلیغ امر حضرت بهاء الله را تحت نظر مراقبت ولی امر اله انجام دهند.»(4)
بهائیان معتقدند ایادیان امر در این زمان وارث اسم و لقبی نیستند؛ بلکه نفوس مقدسه‌ای هستند که تقدیس و روحانیت‌شان اذهان خلق را منور می‌سازد. هر کسی که بنده کلمه الله و رافع آن باشد، ایادی خداوند است.
عبدالبهاء در تذکرة الوفا چند تن از مؤمنین (نزدیکان به مرام صهیونی خود) را به عنوان ایادی نام برد و در الواح وصایا مقرر کرد که شوقی افندی نفوسی را به اراده خود به سمت ایادی امر اله منصوب سازد.
شوقی در وهله اول عده‌ای از نفوس را به مقام ایادی امر اله پس از وفاتش مقرر کرد! (شوقی مرده چگونه کسی را انتخاب می‌کند؟!) و سپس در سال‌های اخیر دوره ولایت سی و دو نفر را در قاره‌های پنج گانه به این سمت منصوب نمود. تعداد افرادی که منتصب به ایادیان امر اله شدند، در مجموع 50 نفر بودند. 4 نفر را بهاء‌ الله، 4 نفر را عبدالبها و 42 نفر را شوقی افندی (ولی امر الله در دین بهایی) انتخاب نمودند. در سنوات بین وفات شوقی افندی در سال 1957 و انتخاب بیت العدل اعظم در سال 1963 ایادیان امر اله وظیفه خود را حراست و صیانت جامعه بهایی ایفا نمودند.(5)
بیت العدل اعظم در اوایل شکل‌گیری تصمیمی گرفت که هم در تبلیغ و هم درامور اداری امر بهایی تأثیری شدید داشت. پی بردن به این‌که جانشینی برای شوقی افندی موجود نیست، نشان داد که دیگر انتصاب و برگزیدن ایادی امر الله امکان ندارد. حال آن‌که اهمیت وظایف ایادی به نحوی در عرض شش سال بین سال‌های 1957 تا 1963 (از فوت ولی امر اله تا تشکیل بیت العدل) از پیش به اثبات رسیده بود. از این رو بیت العدل اعظم که اختیار داشت، مؤسسات جدیدی را به وجود آورد و در ماه ژوئن سال 1968 تصمیم گرفت که هیأتی را به نام مشاورین قاره ای ایجاد کند.(6)
دارالتبلیغ بین‌المللی
در توقیع مورخ نوروز 111 بدیع آمده: «... و نیز بنیانی دیگر منضّم به این ابنیّه ثلاثه خواهد شد که مرکز ترویج و دارالتبلیغ است و مقرّ استقرار ایادی امر الله که بر حسب نصّ قاطع کتاب وصایا به محافظه و صیانت امر الله و حفظ وحدت جامعه و انتشار دین الله و ابلاغ کلمه الله‌اند...»
اعضای این دارالتبلیغ شامل کلیه حضرات ایادی امرالله و در بدایت حال سه نفر از مشاورین قاره‌ای که به معیّت ایادی امرالله مقیم ارض مقدس هستة مرکزی خدمات و اجرای مهمة آن را تشکیل می‌دهند.(7)
وظایف دارالتبلیغ
1.تعهد مسؤولیت تام جهت حفظ توازن و اداره امور و تشویق و ترغیب هیأت‌های مشاورین قاره‌ای و نیز انجام وظیفه به عنوان رابط بین هیأت‌های مزبور و بیت العدل اعظم؛
2.کسب اطلاعات کامل درباره اوضاع امری در کلیه اقطار و اقالیم عالم و تنظیم راپرت‌ها و توصیه‌هایی براساس اطلاعات مزبور جهت ملاحظة بیت العدل اعظم و یا مصلحت اندیشی جهت هیأت‌های مشاورین قاره‌ای؛
3.نظارت بر موجبات امنیت و حفظ و صیانت امر الهی؛
4.اغتنام فرصت و عطف توجه به امکانات برای توسعه دایره تبلیغ امرالله و ترویج و تکامل هیأت اجتماعی و اقتصادی در داخل و خارج جامعه بهایی و جلب توجه بیت‌العدل اعظم و هیأت‌های مشاورین قاره‌ای به امکانات مزبور و ارائه توصیه و پیشنهاد جهت اقدام لازم؛
5.تعیین و پیش‌بینی احتیاجات مربوط به طبع و نشر آثار امری و اعزام مهاجرین و مبلّغین سیار و تهیه و تنظیم نقشه‌های تبلیغی بین‌المللی و منطقه‌ای جهت تصویب بیت العدل اعظم؛
6.اداره امور لجنات قاره‌ای مهاجرت؛
7.نظارت بر مصارف صندوق توکیل بین‌المللی؛
8.نظارت بر بودجة‌ سالانه‌ای که از صندوق بین‌المللی جهت هیأت‌های مشاورین قاره‌ای برای مصارف اقدامات تبلیغی و امانت و کمک به نشر آثار امری و در مواقع ضرورت مساعدت به صندوق‌های قاره‌ای تخصیص می‌یابد.(8)
اینک به نمونه‌هایی از طرح‌ها و پیام‌های بهائیان اشاره می‌کنیم تا چگونگی تسخیر قلوب و شیوه نفوذ آن‌ها روشن شود.
طرح روحی (پیام 26 نوامبر 2003)
«طرح روحی» توسط یکی از بهائیان مهاجر ایران به نام روحی ارباب، طراحی شد. پس از بررسی و تصویب «بیت العدل حیفا» - بالاترین نماد تصمیم گیرنده فرقه ضاله بهائیت در سطح جهان – به صورت آزمایشی در کلمبیا اجرا شد.
سرانجام بیت العدل حیفا پس از پایان مرحله ده ساله آزمایشی این طرح، تصمیم گرفت، تا آن را به عنوان «راهنمای عمل» به تمام محافل بهایی ابلاغ کند و موارد طرح شده در آن مورد اجرا قرار گیرد.
یکی از مهم‌ترین اهداف طرح روحی، ایجاد بسترهای لازم برای افزایش آمار تعداد بهائیان است و مسؤولان بهائیت برای دستیابی به اهداف این طرح، زمان‌بندی‌های مشخصی را معین کرده‌اند که شامل «نقشه‌های پنج‌ ساله» و «نقشه‌های چهار ساله» ‌است که بعد از آن نیز یک نقشه دوازده ماهه و یک نقشه پنج ساله در نظر گرفته شده است. شعار اصلی نقشه پنج ساله «دخول افواج مقبلین» نام دارد. مؤسسات آموزشی که بهائیان در ارتباط با طرح روحی ایجاد کرده‌اند، افزون بر هیأت مدیره، زیر نظر مشاور قاره ای بهائیت که از سوی بیت العدل حیفا معرفی و تأکید شده است، اداره می‌شود. تبلیغات بهائیت در کشورهای اسلامی، به ویژه خاورمیانه به دلیل حساسیت‌های خاصی که درباره آن وجود دارد، بر اساس یک استراتژی ویژه‌ای که از سوی مرکزیت بهائیت بدان نام «استراتژی خاموش و پنهان» داده شده، اداره می‌شود و برای تحقق اهداف این استراتژی در کشورهای مسلمان زمان بیش‌تری در نظر گرفته‌ و تا سال 2021 میلادی برای رسیدن به اهداف مورد نظر وقت معین کرده‌اند. فعالیت طرح روحی در ایران سه سال قبل با پیام 26 نوامبر 2003 میلادی بیت العدل حیفا آغاز شد. شیوه فعالیت اجرایی طرح روحی با فعالیت‌های گذشته بهائیان در ایران تفاوت اساسی دارد.
امر تبلیغات برای این فرقه ضاله، آن قدر حائز اهمیت است که هر سال میلیون‌ها دلار هزینة کارهای تبلیغاتی خود می‌کنند. برای بهائیان اثر تبلیغات منفی نیز به اندازه تبلیغات مثبت اهمیت دارد و از رهگذر همین اعتقاد است که بیت العدل حیفا، افزون بر میلیون‌ها دلار هزینه برای خرید «فضا» و «وقت» از ماهواره‌های گوناگون(9) و کمک‌های چشمگیر به تلویزیون‌های ماهواره‌ای، مدتی است که تبلیغات رذیلانه‌ای را درباره اعزام دختران ایرانی به شیخ نشین‌های خلیج فارس، راه انداخته است. در صورت تحقیق درباره گروه‌هایی که این‌گونه دختران را به سودای بردن به اروپا و آمریکا می‌فریبند و آن‌ها را در مراکز فحشا در «دبی» و دیگر نقاط به بیگاری کثیف وامی‌دارند، با این واقعیت روبرو می‌شویم که تمام گروه‌های فعال در این کار ضد انسانی، بهایی هستند. مدیران و کارکنان این‌گونه گروه‌ها، با مأموریت از سوی بیت العدل حیفا و با هدف بدنام ساختن جمهوری اسلامی به عنوان «تبلیغات منفی» و یک برنامه کارشناسانه از پیش تدوین شده به این اقدام روی آورده‌اند. بیت العدل حیفا ‌کوشیده است، تا در این دور از فعالیت جدید و اجرای طرح روحی، در حد و اندازه یک «اپوزیسیون فعال» موضع بگیرد و این امر را می‌توان از پیام 26 نوامبر 2003 آن دریافت کرد.
در حقیقت با ارسال این پیام و آغاز اجرای طرح روحی در ایران، فرقه ضاله بهائیت شیوة تبلیغاتی جدید را در برخورد با نظام اسلامی در پیش گرفته است. به همین مناسبت در سال 1380 سیزده نفر از بهائیان به اصطلاح مستعد، در پوشش‌های گوناگون از ایران به امارات متحده عربی رفتند و در آن‌جا دوره‌های آموزشی کتاب‌هایی را آغاز کردند که برای اجرایی کردن طرح روحی تدوین و تألیف شده است.
اعزام مبلغان به دوبی با این اهداف صورت می‌پذیرد:
1.فراگیری چگونگی تبلیغ گسترده و مخفیانه در جمهوری اسلامی ایران؛
2.فراگیری راه‌های جدید فریب مسلمانان شیعه ایرانی؛
3.فراگیری چگونگی انتخاب هدف یا سوژه بی‌آن‌که گرفتار افراد مؤمن و مأموران اطلاعاتی شوند؛
رفت و آمد سالانه صد‌ها هزار مسافر که برای خرید و تفریح به دوبی می‌روند، زمینه‌ای مناسب برای سرکردگان بیت العدل حیفا است. دوبی در حقیقت به شکارگاه آنان برای صید نیروهای ناآگاه جدید مبدل شده است.
برای اجرای طرح روحی تاکنون هفت عنوان کتاب تألیف شده است و عناوین برخی کتاب‌ها عبارتند از: گفتگوهای هدفمند با غیر بهائیان، تاریخ بهائیت، آموزش و نحوه تبلیغ بهائیت و کتابی برای مبلغان فرقه.
مرکز بهائیت در حیفا توصیه کرده است که در ایران به دلیل حاکمیت نظام اسلامی و وجود وضعیت خاص، طرح روحی از 16 سالگی آغاز شود و کودکان بهایی از 12 تا 15 سالگی و در صورت امکان به همراه بزرگ‌ترهایشان با هدف فریبکاری به کارهای خیریه و عام المنفعه مانند عیادت از بیماران در بیمارستان‌ها، نظافت پارک‌های محل و معابر کوهستانی، مراجعه به آسایشگاه سالمندان و کمک به سالخوردگان بپردازند.
پس از ابلاغ پیام 26 نوامبر 2003 بیت العدل حیفا به بهائیان ایران، مؤسسات آموزشی بهائیان به کار تربیت راهنمایان بهایی سرعت بخشیدند؛ به طوری که هم اکنون بنا به گفته بهائیان تعداد راهنمایان و مبلّغان بهایی به ده هزار نفر می‌رسد و این خود زنگ خطری است که مسؤولان عقیدتی و فرهنگی جمهوری اسلامی موضوع برخورد با بهائیان را در دایره تساهل و تسامح قرار ندهند؛ زیرا دشمن بیدار و هوشیار در کمین شکار جوانان ما نشسته است. آنان از راه آشنایی مجدد با دوستان دوران مدرسه، مهاجران افغانی، کمک مالی به خانواده‌های مستمند و ایجاد کلاس‌های آشپزی و هنری، رفت و آمد به کتابخانه‌ها و سمینارهایی که در فرهنگسراها برگزار می‌شود، وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط مخفی و سپس زمینه‌ای برای تبلیغ بهائیت فراهم می‌کنند.(10)
این طرح به راحتی اکنون در شیراز و استان‌های همجوار اجرا می‌شود؛‌ به گونه‌ای که دختران و زنان 25 تا40 ساله با اغفال جوانان بر آن‌ها اثر می‌گذارند و آنان را وادار به تصدیق این فرقه می‌کنند.حس عاطفی و گاه ایجاد شغل در یک کارگاه کاملاً بهایی و ترس از دست دادن شغل و همسر بهایی، این جوانان را به کمربندی حفاظتی در مقابل آسیب‌های وارده به این فرقه وارد می‌کند و آن‌ها به تدریج حتی امام زمان را انکار می‌کنند!
تبلیغ نو (پیام ژوئن 2007)
اخیراً بیت العدل در پیام ژوئن 2007 خود خطاب به هیأت یاران که همان اعضای محفل ملی هستند بیانیه‌ای صادر و از آن‌ها درخواست کرده است تمهیدات لازم برای خانواده‌های بهایی به منظور مطالعه پیام مزبور فراهم آید.
محورهای اصلی که بیت العدل در این پیام دنبال می‌کند به صورت خلاصه چنین است:
الف) تشویق بهائیان به تبلیغ و جلوگیری از خروج آن‌ها از ایران
ب) القای این نکته که تبلیغ فردی با حکم اطاعت از حکومت تعارضی ندارد.
ج) تبلیغ فردی از امور وجدانی است و کسی حتی حکومت، نمی‌تواند بهائیان را از تبلیغ منع کند.
د) اطاعت از حکومت فقط در امور اداری است و در مسائل اعتقادی بهائیان شهادت را بر اطاعت ترجیح می‌دهند.
ر) با یک ترفند زیرکانه می‌خواهند به اصحاب حکومت بگویند ما تشکیلات نداریم و اگر هم تبلیغ می‌کنیم فردی است و ربطی به تشکیلات ندارد؛ مانند نماز و روزه و سایر عبادات؛ بنابر این کسی نمی‌تواند مانع تبلیغ فردی شود.
ز) اصرار بر این نکته که در ایران نفوس مستعد برای قبول آیین بهایی زیاد هستند. فرصت را غنیمت شمرید و به تبلیغ نفوس بپردازید.(11)
حال به نکات زیر توجه کنید:
1.اصولاً تبلیغ اعم از فردی و غیر فردی امری اجتماعی است؛ چون روح و حقیقت تبلیغ برقراری ارتباط با دیگران است.
2.اگر کسی مختصری با ساختار تشکیلات بهایی آشنا باشد، می‌یابد که تبلیغ فردی بدون تشکیلات بی‌معناست و اساساً عنوان فردی کوششی برای گریز از فشارهای اجتماعی و حکومتی است.
به نظر می‌رسد بیت العدل با پیام جدیدش به یک ماجراجویی خطرناک روی آورده است تا با استفاده از محمل دین و دست گذاشتن بر احساسات و ایمان بهائیان ایران، از آن‌ها سپری انسانی برای مقاصد ماجراجویانه خود بسازد و به اصطلاح به یک بازی برد – برد – برد (سه برد) به ترتیب ذیل دست بزند:
سناریوی طراحی شده این است که بهائیان ایران را مجبور به تبلیغ کند تا بدین ترتیب با نادیده گرفتن قوانین کشور، به طور رسمی به معارضه با نظام بپردازند. در این صورت دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد:
1.حکومت به مقابله با آنان بپردازد. در این صورت، برد با بیت العدل است که از طریق رسانه‌ها فشارش را بر ایران افزایش دهد و با مظلوم نمایی نزد سازمان ملل، بیانیه‌های محکومیت برای نظام صادر کند!
2.اگر نظام در برابر تبلیغ گسترده بهائیت ساکت باشد، این را پیروزی برای امر تلقی کند و به تقویت روحیه برای بهائیان بپردازد، که باز برد با بیت العدل است.
3.در هر دو صورت، نقش محوری بیت العدل را با زیرکی مخفی کند و بگوید من دستور تشکیلاتی نداده‌ام و این بهائیان هستند که به انجام وظیفه دینی خود قیام کرده‌اند. به این ترتیب، شائبه دخالت تشکیلات بهائی در سیاست را پیشاپیش منفی می‌کند و این هم پیروزی دیگر برای بیت العدل است!
و البته همة این بازی‌ها پوششی برای پنهان کردن ضعف مدیریتی بیت العدل است. شکست هایی که این روزها بیت العدل را می‌آزارد و به انفعال می‌کشاند، عبارت است از:
1.رشد بهائیان ارتدکس که بیت العدل را قبول ندارند و آن را بدلی می‌دانند؛
2.رشد بهائیان روشنفکر که به مخالفت با تصمیمات بیت العدل برمی‌خیزند و به سانسور در کتب جدیدالتألیف تن نمی‌دهند؛
3.خروج بهائیان از بهائیت و بعضاً مسلمان شدن آن‌ها و اقدام به افشاگری در مورد نقشه‌های بیت العدل در مبارزه منافقانه با ادیان ابراهیمی و پرده‌برداری از تناقضات آن‌ها؛
4.رشد سایت‌های منتقد بهائیت در فضای اینترنت که از نظر علمی اعتقادات آن‌ها را به چالش کشیده است و نشان می‌دهد پاسخ منطقی برای نقدها ندارند؛
5.ناکارآیی تبلیغ سایت‌های یکطرفه بهایی که تنها به قاضی می‌روند و راضی برمی‌گردند؛
6.دروغ درآمدن وعده‌هایی که در مورد ایران می‌دهند که «عنقریب همه در ظل امر درمی‌آیند و سلطنت کلیه و فتح الفتوح خواهد شد.» اما هر سال دریغ از پارسال؛
7.آگاه شدن تدریجی افکار عمومی جهان از واقعیت نداشتن «وحدت عالم انسانی» و تساوی حقوق زنان و مردان و آشکار شدن اختلاف‌های بهاء و ازل و عباس و محمدعلی و فحش‌های رکیک آن‌ها به یکدیگر و تناقضات موجود در کتب و تحریفات بیت العدل و ...
و موارد بسیار دیگر که برای پوشاندن آن‌ها بیت العدل باید به این ماجراجویی‌ها دست زند!
سه تن از 54 نفری که در مدارس شیراز با عنوان یونیسف و پژوهش دنیای کودک و به بهانه آموزش بهداشت به کودکان شیعه، به تبلیغ بهائیت می‌پرداختند، دستگیر شدند. البته اینان شناسایی شدند؛ اما خدا می‌داند در روستاها با نام عمران و آبادی چه‌ها می‌کنند و یا با ترفندهای زنانه و ایجاد اشغال چگونه جوانان معصوم را به دام می‌اندازند.(12)
تبلیغات بر روی اجناس
به گزارش «آینده روشن» بر دو دی وی دی خام «لوتوس» که در بسیاری از شهرهای ایران خرید و فروش می‌شود، تصویری بسیار شبیه به مشرق الاذکار بهائیان در هندوستان نقش بسته شده و همین مسأله موجب نگرانی برخی از احتمال تبلیغ بهائیت بدین وسیله شده است.(13)
حجت الاسلام منصور برزگر، عضو هیأت مدیره اتحادیه تشکل‌های قرآنی کل کشور، به خبرنگار «جهان» گفت: تا مدت‌ها قبل، این فرقه در شهرک ولیعصر شیراز پایگاهی داشتند و ایجاد آرایشگاه‌های رایگان برای مردان، جلسات شب‌نشینی و ترویج و تبلیغ ازدواج خواهر و برادر، راه‌اندازی سوپر مارکت‌ها و ارائه خدمات رایگان و تخفیف‌های پنج هزار تومانی به مشتریان معرفی شده، برخی از فعالیت‌های آنان بود.
وی همچنین خاطر نشان کرد: مبلّغان این فرقه پا را از این فراتر گذاشته‌اند و حتی به روستاهای اطراف می‌روند و با سوء‌ استفاده از فقر در مناطق محروم به دنبال رفع مشکلات مالی و اقتصادی مردم بر‌می‌آیند تا بتوانند پایگاه اجتماعی خود را ارتقا دهند.
در خرمدشت از توابع شهرستان کرج اطلاعیه‌هایی در خصوص سن بلوغ، ازدواج با محارم و حج توزیع شده است. همچنین فعالیت بهائیت در بین جوانان استان کهکیلویه و بویراحمد افزایش یافته است.(14)
پی‌نوشت‌ها:
1.رژیم پهلوی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی «بیت العدل» تسهیلات ویژه‌ای قائل شد و به هر بهایی که عازم این سفر می‌شد، مبلغ پانصد هزار دلار ارز با تخفیف ویژه پرداخت می‌کرد و نیز تخفیف قابل توجهی در بهای بلیت رفت و برگشت هواپیما در نظر می‌گرفت.
2.رساله اول، اردیبهشت 1347، ص 9.
3.عبد الحمید اشراق خاوری، توقیع 1929، مائده آسمانی، مؤسسه ملی مطبوعات امری 1287، بدیع، ج 6، ص 8.
4.رساله اول، اردیبهشت 1347، ص 4 و تلگراف 6 آوریل 1954.
5.مرکز جهانی بهایی، یادداشت‌هایی بر کتاب اقدس، 1992، ص م 230.
6.بیت العدل اعظم، قرن انوار، فصل نهم، ص 83.
7.ارکان نظم بدیع، ص 175.
8.همان، ص 181 – 180.
9.رادیو ماهواره‌ای پیام دوست، رادیو بها اینترنتی است، پارس chanalvaud TV که با اجرای شاپور راسخ، نادر سعیدی و فرهنگ هولوکایی مشغول تضعیف نظام هستند.
10.از وبلاگ خاطرات یک نجات یافته
www.babae.blogfa.com
10.مقاله‌ای با نام بیت العدل و تبلیغ در ایران از سایت بهایی پژوهی
www.bahairesearch.org
12.سایت موعود mouood.org
شهاب نیوز و ایران پرس
iranpressnews.com
13.سایت خبری آینده روشن.
14.سایت موعود
منابع جانبی
1.میرزا عبد الحسین (آواره)، الکواکب الدریه فی مائده البهائیه، 1914، مصر.
2.حسام نُقبائی، منابع تاریخ امر بهایی، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 133 بدیع.
3.عبد الحمید اشراق خاوری، اقدام الفلاح، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 130 بدیع.
4.روح الله مهرابخانی، شرح احوال جناب میرزا ابو الفضائل گلپایگانی، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 131، بدیع.
5.عبد الحمید اشراق خاوری، تنظیم منصور روحانیان، یادگار، چاپ دوم 151، بدیع، 1994 میلادی. مؤسسه معارف بهایی کانادا
*منبع: نشریه فرهنگ پویا ویژه نامه اتحاد ملی و انسجام اسلامی

 



نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


*محمد صادق طوسی

بعد 6 مرتبه ادعایت را تغییر می دهی! شاید حرکت ضعیفی به نظر برسد اما خوب باز هم عده ای هستند که گمراه تو شوند تا از این طریق تو ،تو که نه آنهایی که تو را هم گمراه کرده اند تا به مقصودشان برسند،به مقصد برسی!حالا چطوری! خودت بهتر می دانی با آن اربابان قیافه حق به جانب گرفته ات! ابتدا ادعای ذکریت می کنی! در مرحله ی بعد ادعای بابیت !و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه  ی خیر و فیض بین او ومردم معرفی میکنی! اما در مرحله ی سوم خود را مهدی موعود (عج) و در مرتبه ی چهارم ادعای نبوت می کنی! اما احساس می کنی اینها کافی نیست ! جنون را به حدی رسانده که در مرحله ی پنجم ادعای ربوبیت ، و در آخر دعوی الوهیت!
دین ومذهب همواره عاملی سرنوشت ساز در تحولات کشور ها بوده و جنبش های نو پدید اجتماعی به نام آن در سراسر جهان  وبه ویژه ایران شکل گرفته است.در این میان ،استفاده از مذهب و علایق دینی مردم برای تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی حکم شمشیر دو لبه را دارد؛زیرا هم می تواند از جانب مصلحان  دلسوز و صادق در جهت بهبود اوضاع به کار گرفته شود وهم می تواند به عنوان ابزاری فریبنده در اختیار استعمار گران باشد،تادر پوشش آن به اهداف جامه ی عمل بپوشانند.تأ سیس فرقه ضاله بهائیت  در سده ی اخیر ،نمونه ی کوچکی از بازیچه قرار گرفتن دین به دست استعمار گران برای تحقق اهداف شومشان است.
مذهب بهائیت از تفسیر یهودی مذهب تشیع در ایران آغاز شد. بهائی گری از بابیت و بابیت خود از شیخی گری سر چشمه گرفته است. بهائیت ، مذهب مدرنیسم ایرانی است که توسط دولت مدرن اروپایی آنگلو ساکسون ها ،یا به طور دقیق تر انگلستان به وجود آمده است.لذا بهائیت یک مذهب مجعول غربی در مشرق است.و این گستره فرهنگی غرب درحال اوج ،در شرق و ایران است،لذا این مذهب حیثیت فرهنگی غربی ها نیز می باشد.! اوج فعالیت این فرقه انحرافی را باید در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار دانست، که پس از آن در دوره سلطنت احمدشاه، رضاخان و نیز دوره دوم محمدرضا، بهائیان در ایران بسط و سلطه بیشتری یافتند و توانستند برای این آیین انحرافی پیروان بیشتری پیدا کنند. فرقه ضاله بابیت و بهائیت نه تنها در ابقا و بسط، بلکه در ایجاد و شکل گیری اولیه و حتی در آغاز دعوی بابیت از سوی علی محمد شیرازی، یک فعالیت استعماری و برنامه ریزی شده از سوی زرسالاران و استعمارگرانی بوده است، که خواهان هدم اسلام و برداشتن این مانع از سر راه منافع خویش بوده اند.
سید محمد علی باب آغاز ماجرا!
بابیه را شخصی به نام سید محمد علی شیرازی در سال 1260قمری بنیان می نهد . فردی که  در سال 1235 قمری در شیراز به دنیا می آید. در ادامه ی زندگی پس از مرگ پدرش تحت کفالت دایی قرار می گیرد.به همراه او وتحت حمایت او به «کمپانی ساسون»به کار تجارت تریاک مشغول می شود.شرایط کاری در زیر آفتاب داغ و سوزان بوشهر که به طور متوسط روزانه 10 ساعت می باشد به عقیده  ی بسیاری از کار شناسان از او مو جودی مالیخولیایی می سازد که ادعای تصرف در ماه وستارگان می کند.این نکته در خاطرات »دالگورکی « (پرنس کینیاز دالگورکی وزیر مختار روسیه تزاری در نخستین سال های سلطنت ناصر الدین شاه .)سفیر کبیر روسیه در ایران نیز آمده است.
بابی ها و بهایی ها او را صاحب علم لدنی می دانند.محمد علی 6 مرتبه ادعای خودش را تغییر داد .ابتدا ادعای ذکریت کرد . در مرحله بعد بابیت و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه ی خیر و فیض بین او و مردم دانست.در مرحله سوم خود را مهدی موعود دانست. در مرحله چهارم ادعای نبوت کرد و در مرحله پنجم ادعای ربوبیت ، و در مر حله ششم دعوی الوهیت.
باب به سبب عقاید کفر آمیز ادعاهای پی در پی اش در سال 1266 به دست امیر کبیر اعدام شد.
باب یک سال پیش از اعدام ،میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل را به جانشینی خود برگزید.اما صبح ازل همه ی کارها را به برادرش میرزا حسین علی بها سپرد.پس از مدتی به دلیل ادعاهای جاه طلبی بهاء دو برادر مدعی جانشینی باب شدند، ،به گونه ای که میرزا حسینعلی  برادر خود را حرامزاده خواند و به این ترتیب میان پیروان این فرقه اختلاف شدیدی بروز کرد.گروهی پیرو« صبح ازل »(بابی ها) و عده ای پیرو برادر دیگر،«بهاءا...»(بهایی ها)شدند.پس از اینکه اختلاف به قتل یکدیگر انجامید ،دولت عثمانی تصمیم به جدایی آنان گرفت؛در نتیجه میرزا یحیی صبح ازل را به «جزیره قبرس» ومیرزا حسینعلی  بهاءا...  وهوادارانش را به «قلعه عکا»در خاک فلسطین تبعید کرد. میرزا حسینعلی پس از رسیدن به عکا به صورت کامل و علنی دست از ادعای باب بودن برداشت و به طور رسمی خو درا پیامبر نامید و فرقه «بهائیت» را بنیان نهاد. او خود را خدای خدایگان ،آفریدگار جهان،کسی که «لم یلد ولم یولد» است نامید.  از آنجا که بهائیان در مسائلی چون اسلام ستیزی دارای هدف مشترک با صهیونیست ها بودند،پس از تشکیل رژیم غاصب اسرائیل و راه اندازی تشکیلات مرکزی این فرقه در شهر حیفا ،به طور کامل در خدمت این رژیم قرار گرفته و فعالیت های آنان بر اساس خواسته های صهیونیستها تنظیم شد.
عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران در آمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکاییان نیز رسیده.(1)
 این پیوند در دوران ریاست عباس افندی (پس از مرگ بهاء پسر ارشدش عباس افندی که عبدالبها لقب گرفته بود ،جانشین وی شد) بر فرقة بهائی، تداوم یافت. در این زمان، بهائیان در تحقق راهبرد تأسیس دولت یهود در فلسطین، که از دهه‌های 1870 و 1880 میلادی آغاز شده بود، با جدیّت شرکت کردند و این تعلق در اسناد ایشان بازتاب یافت. برای نمونه، عباس افندی در سال 1907 (مقارن با انقلاب مشروطه در ایران) به حبیب مؤید، که به یکی از خاندان‌های یهودی بهائی شده تعلق داشت، چنین گفت:
اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است. عن‌قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردید ندارد. قوم یهود عزیز می‌شود... و تمامی این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت می‌شود و تردیدی در آن نیست .  (2 )
به رسمیت شناخته شدن بهائیت از سوی رژیم صهیونیستی و حمایت بی دریغ برای تبلیغ از سوی این رژیم که بر اساس آموزه های تلمود وتورات تحریف شده ،یهودیت را آیین برتر می پندارد،موضوعی است که به سادگی نمی توان از آن چشم پوشید.بر قراری رابطه ی صمیمانه ی این فرقه با صهیونیست هایی که زمین را میراث بنی اسرائیل و خود را  وارثان سیاست و حاکمان اقتصاد جهانی می دانند،گامی برای تحقق اهداف صهیونیست است.
بهایی گری در قرن سیزدهم هجری در ایران پا به عرصه ی وجود گذاشت و به عنوان حرکتی علیه سنت های دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد.بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگ های این کشور و روس ،به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایی ،نوگرایی افکار بسیاری از متفکران ونیز بسیاری از عوام را به خود مشغول کرده و در نتیجه ی مخالفت با سنت های نادرستی ماننداستبداد شاهان ،زمینه برای ظهور حرکت های اجتماعی شروع شده بود.
فرقه بهائیت که شاخه ای از صهیونیسم به شمار میرود، طبق دستور، همه قوای خود را برای اجرای نقشه نابودی اندیشه های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان های ملی و سنت های دینی را تخریب کنند. از این رو بهائیان ، به تدریج درصدد تسخیر پست های حساس و کلیدی کشور برآمدند. این نقشه با روی کارآمدن «حسنعلی منصور» در ایران پیاده شد و برای نخستین بار پای بهائیان به کابینه وزیران ایران رسید. گرچه با ترور منصور، نقشه های وی جامه ی عمل نپوشید، اما به هرحال، کابینه بهائی هویدا روی کار آمد. در کابینه نخست وی، چهار وزیر بهائی حضور داشتند. هویدا در مدت حکومت خود با به کاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته نفوذ بهائیان را در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به حد کامل گسترش داد.
بهائیان با تمام وجود خود را در اختیار اسرائیلی ها قرار داده بودند به گونه ای که توانستند اعتماد بیش از حد اسرائیلی ها را کسب کنند و اسرائیلی ها نیز در برابر خوش خدمتی آنها رفتار ویژه ای داشتند. در یکی از اسناد، به نقل از یکی از بهائیان به نام «فریدون رامش فر» که مسافرتی به اسرائیل داشته، درباره نحوه برخورد اسرائیلی ها با بهائیان آمده است:« ... دولت اسرائیل آن قدر نسبت به بهائیان خوشبین است که در فرودگاه خود، احیا (بهائیان ) را بازرسی نمی کند. به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار می دارد اینها بهائی هستند، حتی یک چمدان را باز نمی کنند. ولی بقیه مسافرین و حتی کلیمی ها را بازرسی می کنند به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود که چرا بهائیان را بازرسی نمی کنید و ما را که اینجا موطن مان است، مورد بازرسی قرار می دهید! » (3)
بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاست های خود داشتند. در این دوران باتوجه به نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل، تلاش فراوانی برای رسمیت بخشیدن به فرقه بهائیت می شد؛ زیرا آنها نقش موثری در تثبیت رژیم سلطنتی و حکومت شاه داشتند؛ به گونه ای که بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عده زیادی از کارگزاران و متولیان پست های حساس و کلیدی کشور ‏‏، بهایی بودند. (4)
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که به براندازی حکومت ستم شاهی –پشتیبان اصلی بهائیان به ویژه در دوره پهلوی دوم –انجامید،ناکامی این اندیشه انحرافی در مکتب تشیع را عینیت بخشید ؛زیرا بر خلاف ایده بهائیان ،انقلاب اسلامی با رهبری مرجعیت دینی وسیاسی به پیروزی رسید؛مرجعیتی که با اعتقاد کامل به یگانگی دیانت با سیاست و مخالفت اساسی با فرقه ضاله بهائیت انقلاب مردمی ایران را هدایت کرد.از این پس بهائیان که در دوران سیاه ستم شاهی زیر چتر حمایتی دولت استبدادی وابسته به استعمار آمریکا و رژیم صهیونیستی برای خود قدرت و مکنتی فراهم کرده بودند،یاران استبداد وهمراهان استعمار تلقی شدند و می بایست چاره ای برای خود بیندیشند.بسیاری از بهاییان پس از پیروزی انقلاب با مهاجرت به خارج و گسترش فعالیت خویش در بیرون از مرزهای ایران در صدد کسب حمایت بیشتر استعمار برآمدند تا با استفاده از اهرم فشار بیگانان ، دوباره جای پایی برای خود در ایران یابند.در ابتدا ممکن است این پرسش به اذهان خطور کند که بهائیان پس از این همه ناکامی و شکست چه اصراری بر بازگشت به ایران دارند؟در پاسخ باید رویکرد بهائیان در باره ایران را مورد توجه قرار داد.از دیدگاه آنان ،ایران به عنوان« مهد امر ا...»   و سرزمینی که این نطفه نامشروع در آن منعقد شده،از قداست خاص برخوردار است.آنان گرچه در ایران برای تبلیغ آیین ومرام خود با مشکلات متعدد روبه رو بوده اند اما به راحتی نیز نمی توانند خاطرات گذشته خویش در این کشور را به لطف استبداد و عنایت استعمار در ارکان قدرت سیاسی نفوذ و پست های کلیدی را قبضه کرده بودند ،به فراموشی سپارند.
پس از پیروزی انقلاب ،فرقه بهائیت که یکباره همه  پشتوانه های پیشین خود را در ایران از دست داد،به دو گروه منشعب شد:گروهی از آنان که در جریان پیروزی انقلاب  و پس از آن ،به سیاسی کاری های سرانشان در رژیم پهلوی پی برده برده و خود را فریب خورده وآلت دست بازی سیاسی آنان یافتند،از گذشته ی خویش ابراز پشیمانی و انزجار کردند.برخی از اینان در قالب جنبش آزادی بخش بهائیان ایران(جابا)ضمن انتشار نشریه ای به نام احرار در سال 1358 به مخالفت آشکار با سیستم بهائیت پرداختند.گروه دوم کسانی هستند که پس از انقلاب هم چنان به چارت تشکیلاتی گذشته ی بهائیت وفادار باقی مانده اند.این گروه از فردای پیروزی انقلاب تا کنون از هر فرصتی برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی استفاده کرده اند تا نفوذ واقتدار گذشته ی خویش را در ایران باز یابند.آنان این هدف را اغلب در پوشش نوعی مظلوم نمایی و تبلیغ بر اساس آن پی گرفته اند؛اما با توجه به سوابق وابستگی سران بهائیت به بیگانگان و جاسوسی برای آنان،ذهنیت ملت مسلمان ایران در باره ی  فرقه ضاله ی بهائیت هرگز تغییر نیافته است  وآنان هم چنان هوشمندانه در برابر این توطئه استعماری خواهند ایستاد.
سخن پایانی
بهائیان در ایران به دلیل طرفداری از سیاست بیگانگان ومخالفت رسمی با دین شیعه  اثنی عشری همواره از وجهه پایینی در افکار عمومی برخوردار بوده اند.این عدم پذیرش را می توان در دوران پهلوی دوم نیز که دولت به آن میدان وسیعی برای فعالیت داده بود،مشاهده کرد؛به طوریکه آنان به رغم تصاحب پست های کلیدی وداشتن قدرت  ونفوذ فراوان ،از اعلام رسمی مسلک خویش واهمه داشتند.هم اینک نیز وجهه ی بهائیان به دلیل حمایت های آشکار استعمار به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی بیش از پیش تخریب گشته و زمینه نفوذ و قدرت دوباره آنان در ایران از بین رفته است.حمایت های آمریکا و صهیونیسم از بهائیان ،نه تنها کمکی به این فرقه نخواهد کرد که چهره واقعی آنان را نیز بیش از گذشته بر ملا خواهد ساخت.علاوه بر این دو کشور ،دیگر کشور هایی نیز که در دوران شاه از جاسوسی و خدمات بهائیان بهره مند بودند ،امروز در صحنه بین الملل در مقام حامیان اصلی این گروه منحرف ظاهر شده وبا تحریک سازمان هاوگروه های موسوم به حقوق بشر در صدد باز گذاردن دست آنان در ایران برآمده اند. مروری  اجمالی بر گزارش های هدف دار و غیر منصفانه ی سازمان های به اصطلاح  حامی حقوق بشر مانند گالیندو پول ،از توطئه  ای مرموز حکایت دارد که هیچ ارتباطی هم به مسئله حقوق بشر در ایران ندارد.به راستی منادیان حقوق بشر وآزادی خواهی که این گونه در مقابل مخالفت جمهوری اسلامی با فعالیت این گروه ضاله ووابسته به بیگانگان این گونه اعتراض می کنند،چرا در برابر سرکوب اقلیت های مسلمان در جهان مدعی دفاع از آزادی وحقوق بشر سکوت پیشه کرده اند؟!آیا جلوگیری از تحصیل با حجاب ها در فرانسه ی  به اصطلاح مهد آزادی وحقوق بشر!ودیگر کشور های اروپایی،اجازه ندادن به آنان برای حضور در ادارات ونهاد های دولتی ،کشتار مسلمانان و هزاران نمونه از نقض حقوق مسلمانان عین آزادی و دموکراسی است؟!
واما چه خوش گفت آن یار سفر کرده امام روح ا... که:«اسلام ومذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آن ها...قرن هاست که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد نقشه می کشند.گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشور های اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله وترویج بابیت وبهائیت ووهابیت ... با زنده بودن این مکتب  بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوی غیر انسانی خود نمی رسند ،ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را که پاسداران آن هستند،به هر وسیله تضعیف کنند و بکوبند.» (5)
1.امیرکبیر و ایران، ص 457ـ458.
2.خاطرات حبیب، ص 20.
3.منصوری ، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد ، ج .1 تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، .1377 ص .330 .
4.همان ، ص 324.
5.صحیفه نور،جلد1،ص229.
?



نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


دین و مذهب همواره عاملی سرنوشت ساز در تحولات کشورها بوده و جنبش‌های اجتماعی فراوانی به نام آن در سراسر جهان به ویژه ایران شکل گرفته است. در این میان، استفاده ازمذهب و علائق دینی مردم برای ایجاد تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی حکم شمشیر دو لبه را دارد؛ زیرا هم می‌تواند از جانب مصلحان دلسوز و صادق در جهت بهبود اوضاع به کار گرفته شود و هم می‌تواند ابزاری فریبنده در اختیار استعمارگران باشد تا در پوشش آن به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. تأسیس فرقه ضاله بهائیت در سده اخیر نمونه ای کوچک از بازیچه قرار گرفتن دین به دست استعمارگران برای تحقق اهداف شومشان است. برای علت پیدایش یک چنین فرقه هایی و فعالیت آنها، علاوه بر دستهای پشت پرده، می توان به نا آگاهی و پایین بودن سطح اطلاعات دینی و منطقی پیروان این فرق ضاله اشاره کرد.
سردمداران این فرق که بارها بر سر حقانیت خود با یکدیگر نیز جنگ تن به تن(!) داشته و دارند، از نادانی مریدان خود سو استفاده کرده و در جهت تطمیع تمایلات نفسانی خود آنها را به کار می گیرند. فضاحت را بدان جا می کشانند که برای گمراه ماندن مریدان خود آنها را از مطالعه برخی کتب مانند کاشف الغطا، بدین بهانه که این کتب ممنوعه هستند، و از معاشرت و بحث و گفت و گو با عالمان صالح دین باز می دارند.
از این بالاتر استعمارگران از گمراهی اینها خوشحالند چرا که از این طریق در درجه اول به جنایات خود بدون هیچ مانعی ادامه می دهند و در ثانی برای پایداری رهبران خود در مناطق مهم(مانند فلسطین) از این طریق هم اعانه مالی و هم فکری جمع می کنند. آنچه که در خور تامل است حمایت برخی چهره ها و برخی احزاب داخلی از این فرق ضاله به اسم آزادی اندیشه است. آزادی اندیشه ای که در آن شما از خواندن و بحث کردن محروم هستید!
?


نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17