سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پرونده:: حضور مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان - .: ماهنامه دانشجویی حضور :.


پرسید: از اون روزها و حال و هواش بگو؟
گفتم: داستان من و معشوق مرا پایان نیست   هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
پرسید: نه بگو چی شد؟ چه جوری شد؟ اصلا ..
حرفشو قطع کردم و گفتم: درسته که مهمه ما چه جوری از آقامون پذیرایی کردیم اما از اون مهمتر اینه که چه جوری حرفهاشو مهمون دلهامون کردیم!
گفت: آخه اون زمان می بره، همه باید با هم هماهنگ بشن، مسئولین توجیه بشن، امکانات جور بشه، تازشم هر کسی نمی تونه اینکارهارو بکنه، می دونی چه قدر مقدمات لازم داره، مثلا ...
باز هم حرفشو قطع کردم و گفتم: برادر من با این محاسبات تو انشاءالله امام زمان بیاد شاید...
بعد ادامه دادم: اگه قرار بود انقلاب با این حساب کتاب ها شکل بگیره یا جنگ می خواست اداره بشه امروز تکلیف من و تو روشن بود نه داداش من اونهایی که باور دارند میشه می تونند به نتیجه برسند میگی نه، یه سر برو طبقه دوم دانشکده مهندسی دفتر ریاست پیش آقای دکتر کشاورزی تا ببینی میشه!
گفت: یه چیزی میگی، بین حرف و عمل مرد خیلی فرفه ما بگیم میشه اما!
گفتم: گل گفتی، مرد اونهایی بودند که گفتند میشه رو یه رودخونه که اون قدر عمیق بود که از توش لنج رد می شد 72 ساعته زیر بارون گوله و توپ سد زد؛ و شد اما من و تو ... راستی شنیدی چند روز پیش آقا چی گفتند؟ گفتند یادمون باشه که خدا با هیچ کس خویشاوندی نداره ...می دونی یعنی چی؟ یعنی دیر بجنبی ... حالا باز هم تو بگو نمیشه !
 ویزه نامه حضور مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان


نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:1 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


*احسان محمودپور

برداشت اول؛ نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار...
از وقتی اجرای من قطعی شد، قصد کردم که حتماً یک برنامه‌ی جمع‌خوانی داشته باشیم. اگرچه قبلاً تجربه‌اش را داشتیم اما این‌بار کاملاً متفاوت بود.
با بچه‌ها که مطرح کردم همه موافق بودند. سبک پیشنهادی، سبک ابتهالی بود که صبح‌های اردو جهادی قائن، بچه‌ها با آن بیدار می‌شدند. و شعرش... شعرش البته با تلاش جمعی بچه‌ها آماده شد. آن هم یک شب قبل از برنامه! عجیب شبی بود آن شب.
ای تو روح و روانم / یادت آرام جانم
در غم دوری تو / تا کی باید بمانم
چشم انتظارم ای گل طاها
طاقت ندارم یوسف زهرا
العجل مولا مولا مولا
صل علی محمد / بوی خمینی آمد
شام هجرم سحر شد / تابیده نور سرمد
گشته دوباره فصل اطاعت
آماده‌گشتن بهر شهادت
ای رهبر آزاده / آماده‌ایم آماده
نور مهر جمالت / بر دل ما فتاده
ای رهبر ما بنما اشارت
جانم فدایت جانم فدایت....
پایه‌گذاری سنت ابراز ارادت و اظهار عاشقی به آقا که تا به امروز هم امتداد داشته است.
و افتخار این روش پسندیده البته برای بچه‌های دانشگاه سمنان جاودان شد.
برداشت دوم؛ که عشق آسان نمود اول...
بچه‌های بیت می‌گفتند زیباترین دکور در بین تمامی برنامه‌های آقا، همین دکور دانشگاه سمنان بوده است. و اما ماجرای دکور دانشگاه سمنان.
از دکتر کشاورزی -رییس دانشکده مهندسی و مسئول ستاد استقبال- شنیده بودم که طراحی دکور به‌عهده‌ی مهندس مهدوی -از اساتید دانشکده هنر و معماری- و دانشجویانش است. طرح دکور را دیدیم؛ به گمان ما چیزی کم داشت.
اما کار شروع شده بود. تمامی کار، از طراحی دکور -که دانشجویان ِ مهندس مهدوی بودند- تا اجرا، همه به‌عهده‌ی خود بچه‌ها بود. و اما آنچه‌ که دکور کم داشت؛ به‌نظر ما فضای خالی بالای دکور (تا سقف بلند سالن) می‌توانست جای خوبی برای تزئین و حجم‌بخشی به دکور باشد. با مهندس مهدوی که درمیان‌گذاشتیم استقبال کرد و قرار شد که با نوارهای پارچه‌ای در طیف رنگی آبی، فضای بالای دکور را به‌سمت جایگاه جهت بدهیم.
اما مشکل اصلی بالابر سالن بود. غیر از آن‌که اتصالی برق پیداکرده بود و گاهی با جناب ادیسون دست‌ می‌داد(!)، در نهایت ِ باز شدن، بازهم حدود یک‌ونیم‌متر با سقف فاصله داشت! القصه، با هزار بدبختی (که نه! با هزار خوش‌بختی) کار به سرانجام رسید.
یکی از اساتید وقتی به‌دیدن سالن آمده بود، با خنده به بچه‌ها می‌گفت: «شما که برای نایب امام زمان این‌طور کار می‌کنید برای خودشان می‌خواهید چه کنید؟!».
برداشت سوم؛ شوق وصال دارم و...
غیر از دکتر خیرالدین، قرار بر این بود که صبح برنامه، من این دوستان را از کوی اساتید به دانشگاه بیاورم. آقایان با اتومبیل دکتر امجدی و خانم‌ها با آژانس، راهی دانشگاه شدند.
خیابان‌های اطراف دانشگاه مملو از جمعیتی بود که از ساعت‌ها قبل آمده بودند.
ما از درب دانشکده علوم پایه وارد شدیم .
9 بود. و من ساعت 9:30 می‌بایست در جایگاه حاضر می‌بودم.
دانشگاه جداً شلوغ شده بود. اطراف سالن فجر آن‌قدر ازدحام بود که اصلاً نمی‌توانستم خودم را به بچه‌های بیت برسانم.
هرچه می‌گفتم: »آقا بذارید من برم جلو!«؛ کسی حرف گوش نمی‌داد.
یک‌دفعه گفتم: »بابا! من مجری برنامه هستم! بذارید برم!«
همه با نگاه‌های «عاقل اندر سفیه» خندیدند و یکی گفت:»باشه! من هم قرار است پیش آقا صحبت کنم! وایسا با هم می‌ریم!«
خلاصه؛ اندر انتظار امدادی غیبی بودم که یک‌دفعه دکتر کشاورزی را از دور دیدم.  هرگونه حرکت آکروباتیک که بلد بودم انجام دادم(!) تا مرا ببیند. و خوش‌بختانه دید! و به بچه‌های حفاظت گفت که...
مسئول حفاظت، خودش مرا بازرسی کرد و من (که البته تجربه‌ی تشرف داشتم) هیچ وسیله‌ای همراه نداشتم.
برداشت چهارم؛ طپش دل بود سراپایم ..::.. قطره‌ی ناچکیده را مانم
نمی‌دانی چقدر سخت است در جایی که فقط و فقط باید سکوت کرد، تو محکوم به صحبت باشی. و این تمام ماجرای آن روز من است.
در محضر حضرت دوست، محکوم به صحبت بودم.
”آقا خیلی خوش آمدید. چشمان ما به قدوم شما روشن شد...“ و یک اشتباه لفظی کوچک.
که البته آن‌موقع نه خودم متوجه شدم و نه بچه‌ها! اما شبش وقتی در تلویزیون دیدم...
برداشت پنجم؛ جاده مانده‌ست و من و...
”تقاضا می‌کنیم از مقام عظمای ولایت که جان تشنه‌ی ما را از ساغر کلام خود سیراب فرمایند با صلوات بر محمد و آل محمد.“
هنوز هم که هنوز است، قدر و منزلت صحبت‌های آن‌روز آقا برای خیلی‌ها مشخص نیست. افتخار می‌کنم در مقطعی دانشگاه سمنان را تجربه کردم که آقا به سمنان تشریف آوردند و چنین مطالب مهمی را از جامعه‌ی دانشگاهی (اعم از حوزه و دانشگاه) مطالبه فرمودند.
برداشت آخر؛ چراغ باده
جلسه که تمام شد تازه معنای «ماهی و نفهمیدن آب دریا» را فهمیدم.
سیل شوخی‌های دوستان نیز البته از همان بعد از جلسه شروع شد. مخصوصاً بابت آن اشتباه لفظی.اما من حالی عجیب داشتم.
این شعر، خالص خالص، حاصل آن روزهاست.
دریایی‌ام اگرکه تلاطم نمی‌کنم
جز با صدای عشق تکلم نمی‌کنم
وقتی چراغ باده مرا راه می‌برد
دیگر مسیر میکده را گم نمی‌کنم
در ساحل نگاه حبیبم نشسته‌ام
پروای موج طعنه‌ی مردم نمی‌کنم
وقتی طهور چشم برایم فراهم است
دیگر برای عشق تیمم نمی‌کنم
در کام ما حلاوت شهد اطاعت است
حتی هوای «دیدن گندم» نمی‌کنم
چون قطره‌ای که بر رخ گل آرمیده است
دریایی‌ام اگرچه تلاطم نمی‌کنم



نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


با از تشکر از وقتی که در اخیار ما گذاشتید .
با توجه به این که جنابعالی در حضور مقام معظم رهبری مسئول برگزاری مراسم بودید، به نظر شما سفر مقام معظم رهبری چه تاثیری بر روند آموزش عالی استان داشته است؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
من هم تشکر می کنم از دوستان و عذرخواهی میکنم از اینکه دو سه بار آمدید و به دلایل مختلف نشد گفت و گویی داشته باشیم. در مورد سوالتون باید بگویم تاثیر مستقیمی که در این زمینه ما داشتیم یک تعداد پروژههای عمرانی مثل خوابگاه یا کتابخانه بود که پروژه های زیر بنایی است و اینها در حال انجام است و  اینها به  طور مستقیم در افزایش  جمعیت  دانشجویی مؤثر است . و ما با توجه به امکاناتمان شروع به برنامه ریزی کردیم که تعداد دانشجو را و رشتههای جدید را افزایش بدهیم.  همین طور در دانشگاههای مشابه هم عمده پروژه های عمرانی که با سفر مقام معظم رهبری بنیانش گذاشته شد پروژه های زیر بنایی است که امکان افزایش دانشجو را ایجاد می کند. 
آیا متناسب با این افزایش دانشجو امکانات آموزشی هم افزایش می یابد ؟
از لحاظ امکانات آموزشی ،  ببینید ،  ما توی بحث گسترش جمعیت دانشجویی و رشته های جدید معمولآ گلوگاه بحث عمرانی است. یعنی اینکه ما مثلا ساختمان کم داریم ،کلاس کم یا خوابگاه کم داریم، از همه کلیدی و گلوگاه تر آن خوابگاه ها هستند . بر این اساس وقتی که اینها تامین شده باشد، مشکلات اولیه‌ و زیربنایی حل می شود. مسلم است مشکلات دیگر هست که معمولا دانشگاهها سعی می کنند با برنامه ریزی هماهنگ یا یک خورده دیرتر آنها را  رفع کنند .
از لحاظ نرم افزاری چطور ؟
از چه لحاظ می فرمایید ؟ 
 منظور محتوای آموزشی رشتههای مختلف، مخصوصا علوم انسانی است.
تاثیرمستقیم و آنی که مطرح شد مربوط به افزایش جمعیت دانشجویی ما بود که  متکی به پروژه های عمرانی بوده که تا یکی دو سال آینده تحویل داده میشود و دانشجویان رشته های جدید می توانند در آنها سرویس داده شوند .
تشریف آوردن ایشان و سخنرانی که در دانشگاه داشتند با توجه به اینکه نکته های مهمی را در  سخنرانی داشتند در ارتقاء دانشگاههای استان در منظر عمومی آموزش عالی تاثیر بسزایی داشته است . سخنرانی مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان الان برای مسئولین وزارتخانه ”یک موضوع شاخصی“ است که به آن استناد کرده و  یادآوری می کنند .
 به نظر شما کدام یک از محورهای بیانات ایشان در دانشگاه سمنان کلیدی تر بود ؟
ایشان نکات مهم مختلفی را مطرح کردند که مهمترین آن بحث تحول و مدیریت تحول بود و از این منظر هم در وزارتخانه ی وزارت علوم و تحقیقات وزارت آموزش عالی و همینطور در بین اساتید و دانشجویان و همه کسانی که دست اندرکار بحث آموزش عالی هستند شاخص شد . اینجا ایشان بحث تحول را مو شکافی کردند ، بازش کردند و جهت دهی کردند .
علاوه بر این مشخص کردند که نخبگان دانشگاهی می توانند در این امر یک سهم موثری داشته باشند . از این منظر به نظر من یکی از نکات کلیدی است که می شود به هر جهت به صورت یک موضوع استراتژیک بدان نگاه کرد که کسانی که می خواهند تحول مثبت ایجاد کنند افرادی اند که توی این محیط ها پرورش پیدا کردند .البته وقتی ما می گوییم دانشگاه یک لفظ اعم است . حوزه و دانشگاه کسانی هستندکه به هر جهت توی بحث علم، آموزش علم و پیشرفت علم تلاش می کنند که به نظر من میتواند چنین چیزی یک محور اصلی قرار بگیرد .
یک موضوع دیگری که ایشان مطرح کردند و الان جامه ی عمل پوشیده ،  بحث مدیریت تحقیقات  در کشور است که الآن بعد از دو سال سر و سامان پیدا کرده و حداقل ،  بنای اولیه موضوع از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسئولین دیگر گذاشته شده است.
در بین تشکل های دانشجویی، بعد از شخنرانی مقام معظم رهبری در دانشگاه، دانشجویان جلساتی داشتند که بیانات مقام معظم رهبری را بررسی و تحلیل میکردند و برای رفع مشکلات احتمالی در عملی شدن آن راهکار ارائه میدادند.آیا این جلسات در بین اساتید هم وجود دارد ؟ اگر هست بیشتر حول چه محور هاییست ؟

بعد از سفر به فاصله ی 2-3 هفته یا یک ماه چند جلسه را پشت سر هم برگزار کردیم. در زمینه بحث تحول موضوعی ایشان مطرح کردند که بعضی از دانشگاهی ها هم متولی باشند ابتداعا از دانشجویان دعوت شد که به دلیل مشاغلی که داشتند در جلسات بعدی  یا حضور نداشتند یا تشکیل نشد. این جلسات به صورت پراکنده، حتی تا قبل از تابستان به صورت غیر رسمی تشکیل می شد . جلسات  غیر رسمی  و  بیشتر به جهت همفکری بود . در آن جلسات به نتایجی رسیده شد این بود که این موضوع در جایی با سطح متفاوتی بیان شود. یعنی در سطحی بالاتر. ما یک سری بحثهای فردی هم داریم . خطاب ایشان یک سری بحثهای فردی هم بود . تحول از یک نوع تحول در دیدگاه های فردی شروع می شود . اگر از این منظر  نگاه کنید  نسبت به مسائل افراد یک همچنین چیزی از قبل هم بوده ، سرعت گرفته به هر حال ما نسل انقلابیم، نسلی بودیم که این تحولات را می خواستیم این تحولات هم ریشه ی ایمانی اعتقادی داشته است و همچنان هم ادامه دارد . این ریشه ها یعنی این نوع تحولات ، تحولات روحی است که ایستا نیست و  حرکت می کند .
بروزش در بیرون همین تغییرات و تلاش برای بیشتر تلاش برای گسترش است . این که به هر جهت حالا من مورد کوچکش را میگویم این که به هر جهت مدیریت دانشگاههایی مثل دانشگاه ما میپذیرند که ریسک کنند و تغییرات عمده به وجود بیارند با وجود این که امکاناتشان کم و منابع آنها کم است از همین تغییرها صورت می گیرد ، از همین تحول تو رویه ها صورت می گیرد ، تحول در ابعاد بالا و  به هر جهت در سطوح گسترده و وسیع به نظر در این جلسات میرسید البته ما توی اون جلسات جمع بندی نداشتیم ، اصلاً جلسات برای این نبود که به یک جمع بندی ما بخواهیم برسیم . همفکری بود هنوز هم ممکن است ادامه پیدا کند. در درجه اول افراد باید این تحول را در خود به وجود بیاورند. و میزان اتکا و نزدیک شدن آنها به منبع لایزل الهی، از اینجاست که حرکت میتواند شروع شود.
همانطور که مستحضرید دهه ی چهارم انقلاب به عنوان دههی پیشرفت و عدالت معرفی شده است . به نظر شما نقش دانشگاه و نخبگان دانشگاهی در این روند چه میتواند باشد ؟
مسلم است که نقش دانشگاه مثل سایر مراحل دیگر یک نقش کلیدی است . منتهی ممکن است آن نقش مستقیم نباشد . یعنی همین که دانشگاه در درجه اول افرادی را پرورش می دهد وداده است تا بتوانند تصدی کارهای مختلف را در سطوح مختلف انجام بدهند ، این نقش اولیه و پایه اش است . این که در مرحله دوم در ایجاد آن نوع ساختار ها یعنی بتوانند مشکلاتی که در این بحث پیشرفت و عدالت است ، آن مشکلات را شناسایی کنند و راه حل برایش دهند ، این هم باز یک مساله دانشگاهی می شود . اگر چه بقیه اقشار جامعه که مستقیم در دانشگاه نیستند ، آن ها هم درگیر هستند. صنعت گر هم همینطور است ، کارشناسی که در قسمت های مختلف کار می کند آنها هم مستقیما درگیر هستند ، دانشگاه در این زمینه ها می تواند کمک کند . در پیشرفت در بحث های عدالتی بیشتر بحث رهنمود و راه حل و این ها میتواند بدهد که قاعدتا اینها میتواند تصمیم ساز شود.
 از حال و هوای آن روز دانشگاه بفرمایید .
در آن ایام بحث تشریف آوردن رهبری بود به استان و همینطور آمدن به دانشگاه سمنان . یک شور خاصی هم در مردم منطقه وهم در دانشگاه بود و نکته اساسی آن این بود که همه ی اقشار دانشگاهی ، اعم از اساتید ، کارکنان ، دانشجویان ، همی اینها یک دل ویکجا تلاش می کردند و اگر برای کاری به آنها رجوع می شد واقعا مایه می گذاشتند ، وقت می گذاشتند که به نحو احسن بتوانند آن مراسم را انجام بدهند و به نظر من  با وجود کمبود منابع و کمی تجربه ، یکی از مراسم های خوبی که تا به حال برگزار شده در دانشگاه سمنان بوده است .
مخصوصا قسمت سرودش !
سرود هم که دیگر مهر اتمام آن بود . من همیشه   نگاه می کنم ، میبینم هنوز کسی رو دست ما بلند نشده . آن سرود البته سرود خوبی بود و آقای محمود پور هم خوب اجرا کردند ، به نظر من می رسید حاصل یک پروسه بود ، پروسهای که آقای محمود پور و دوستانشون در آن قرار گرفته بودند . اون جوی که لازم بود درشون ایجاد شد، تا به یک نقطه نهایی برسند ، البته مسلم است که ابتکارات و اون ذوق باطنی و ذاتی هم توی این نکات خیلی مهم است که دوستان داشتند. چه عزیزانی که در طراحی دکور بودند و چه همه ی عزیزانی که ما باهاشون در ارتباط بودیم ، خیلی قشر ها بودند ، تشکل ها بودند ، بسیج بود و حتی دیگران بودند که نقش مهم و اساسی داشتند ، همه دست به دست هم می دادند ، در نهایت اون شعر موجی بود که این مطلب را ادا کرد.
ضمن تشکر از شما در آخر اگر خاطره ای هم دارید بفرمایید .
به هر حال همه ی اون تلاش ها و شور و ذوق ها خاطره بود و آدم هم نمی تواند تفکیک کند . در اون لحظات دیدار هم که ، همه ی اون موارد به عنوان خاطره در ذهن می ماند . اما مساله ایکه پیش از دیدار بود ، اینکه محل اسقرار ایشان به دلایلی تغییراتی داشت ، در نهایت جایی انتخاب شد ، که با اصرار یکی از مسئولین دفتر ایشان بود ، و آن جا ، جایی بود که ، از لحاظ فضا  از همه جا نامناسب تر بود ، چون از پله ها می آمد و یک فضای باریکی بود . این بود که مشکلاتی داشت ، منتها ایشان اصرار داشتند ، در حالی که مکان جای دیگری انتخاب شده بود و وسایلش هم آماده شده بود ، اما ایشان اصرار داشتند ، وایشان گفتند که مقام معظم رهبری علاقه مندند فاصله شان با دانشجویان کم باشد و از لحاظ ارتفاع هم ارتفاعش زیاد نباشد  و روی این قضیه تاکید داشتند ، و این نکته هم خیلی شاخص و ارزشمند بود.
?

 

 



نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


اگر ممکن است پیرامون چگونگی شکل گیری مقدمات سفر مقام معظم رهبری به دانشگاه سمنان مختصری برایمان توضیح دهید.
بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به سفر اول دولت که در استانهای مختلف انجام می شد، ابتدا قرار شد که سفر دولت در آذر ماه انجام شود که بعد از مدتی معلوم شد که این سفر به عقب افتاده و از طرف دیگر قرار است مقام معظم رهبری به استان سمنان بیایند. که به هر حال این وضعیت باعث شد تا یک جلسه ای ما اواسط مهر ماه داشته باشیم در استانداری و در آنجا مطرح شد که مقام معظم رهبری قرار است به سمنان بیایند و یکی از برنامه هاشون دیدار با دانشگاهیان استان است. آنجا بود که به هر حال تاکید شد که حتما هم این دیدار باید در مرکز استان برگزار شود با توجه به اینکه هر کدام از شهرستانهای گرمسار، دامغان، شاهرود هر کدام دانشجوی قابل توجهی داشتند. نهایتا ما(دانشگاه سراسری سمنان) در آن جلسه داوطلب شدیم که این برنامه را در دانشگاه و در سالن فجر برگزار کنیم. که این سالن در حدود4500 نفر گنجایش دارد. و خوشبختانه مسئولیت برگزاری این برنامه بر عهده ما شد و قرار شد تا در 18 آبان ماه صبح زود، که یادم هست پنجشنبه هم بود؛ برنامه در دانشگاه سمنان برگزار شود. به هر  حال برای من بسیار کار مشکلی بود چون برای اولین بار تو استان میزبان رهبری بودیم. حدود تقریبا 3 ماه بود که تازه رییس دانشگاه شده بودم و خودتون ملاحظه می کنید که حساسیت کار چقدر بالاست. خوشبختانه مراسم برگزار شد و بعدا که با استاندار صحبت می کردیم بهترین برنامه را آنها مطرح می کردند که در دانشگاه سمنان برگزار شد. و با جوی که ایجاد شده بود و خوشبختانه برنامه به گونه ای بود که الگو قرار گرفت برای دانشگاه های دیگر و استان های دیگر.
شما در محضر مقام معظم رهبری صحبت فرمودید و گزارشی از وضعیت آموزش عالی استان ارائه کردید. با توجه به اینکه این گزارش برای اولین بار در استان تهیه شده بود لطفا درباره محورهای آن توضیح دهید.
با توجه به اینکه تعداد زیادی دانشگاه و مراکز آموزش عالی در سطح استان است، خوشبختانه آنجا تصمیم گیری شد که بنده از طرف روسای دانشگاههای استان و به عنوان نماینده آنها صحبت کنم و بیشتر بحثم پیرامون آموزش عالی استان و روند آن بود. به هر حال وقتی بحث عدد و آمار و رقم مطرح است در مقابل مقام معظم رهبری دیگر نمی شود هر جور آماری را مطرح کرد. ما بسیج شدیم و یک تیمی را در دناشگاه درست کردیم با سرپرستی حوزه معاونت پژوهشی و خوشبختانه با فرمهایی که تهیه شد و بعد از کل استان استعلام شد نهایتا ما توانستیم آمار را جمع آوری کنیم، تعداد دانشجویان، تعداد رشته­ها، مقاطع مختلف تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین مقایسه ای بین وضعیت آموزش عالی در استان قبل و بعد از انقلاب. که این آمارها خود به تنهایی دید وسیعی ایجاد کرد. همانجا بود که مطرح کردیم ما قبل از انقلاب کلا دو تا مرکز علمی داشتیم که آنها هم تا مقطع کاردانی فقط بودند. که در آن موقع مطرح کردیم بعد از انقلاب بیش از 29 مرکز آموزش عالی وجود دارد با حدود شصت هزار دانشجو. سرانه دانشجو به جمعیت را مطرح کردیم که ما رتبه نخست را داریم، قطب دانشگاهی بودن، در مورد پارکهای علم و فنآوری و مراکز رشد، در رابطه با وضعیت گروههای تحقیقاتی، دانشجویان PHD، تعداد کتب تالیفی، مقالات ISI همه موارد خوشبختانه آنجا جمع بندی شد و گزارش بسیار خوب و کاملی بود. به غیر از آمار مسائلی که مطرح شد یکی سند توسعه استان بود که در پایان برنامه  چهارم جمعیت استان باید به 120 هزار نفر برسد و زیر ساختهایی که نیاز دارد، خوابگاهها، امکانات جنبی، مطالباتی که ما داشتیم. به هر حال بحث جذب هیئت علمی بود، مساله نشست هم اندیشی روسای استان بود. در نهایت هم نقشه جامع علمی کشور مطرح شد در صحبتهامون. و بحث انرژی هسته ای را آنجا مطرح کردیم که به هر حال چون در آن موقع بحث تحریم جدی بود که دانشگاه سمنان و دانشگاهیان استان در این زمینه اعلام آمادگی برای پشتیبانی را کردند.
سفر مقام معظم رهبری چه تاثیری بر روند توسعه آموزش عالی استان داشت؟
بسیار موثر بود هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی. پروژه های عمرانی مختلفی مطرح شد که این خود به تنهایی تاثیر بسزایی داشت به ویژه در دانشگاه سمنان. از نظر آموزش عالی، یک شناخت کاملی در کل استان و کشور نسبت به آموزش عالی پیدا شد. خب مردم نمی دانستند در واقعیت که این همه دانشجو و پتانسیل علمی در استان وجود دارد.
هم اکنون چند پروژه توسعه دانشگاه از محل اعتبارات سفر ایشان پیش می رود؟ و آیا بر روند این پروژه ها نظارتی وجود دارد؟
در مورد نظارت باید بگویم تیم فنی که از طرف مقام معظم رهبری می آیند بسیار قوی هستند و با برنامه ریزی دقیق پیش می روند. هم از نظر مالی همه چیز پشتیبانی می شود و بودجه ها مشخص است و هم از نظر برنامه ریزی و نظارت، نظارت بسیار دقیقی روی کار دارند. و ما توانستیم دو پروژه بزرگمون را از دو جنبه داشته باشیم یکی پروژه سلف مرکزی، که ابتدا 1800متر مربع بود که با رایزنی هایی که انجام شد به 3200 متر مربع رسید و دیگری خوابگاه مرکزی خواهران بود، که این پروژه هم در حدود 4000متر مربع که هر دو پروژه خوشبختانه ساخته شده و پیشرفت بسیار خوبی دارد و برنامه این است که در دهه فجر افتتاح گردد.
به نظر حضرت عالی کدام یک از محورهای بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان مهمتر و راهبردی تر بود؟ و اساسا ایشان چه مطالبات کلانی را مطرح فرمودند؟
از نظر مطالبات بیشتر بحثهایی که ایشان مطرح کردند تاکید روی مباحث علوم پایه، کرسی های آزاد اندیشی، جنبش نرم افزاری بود که آنجا اشاره شد و خوشبختانه بعد از آن در داخل خود دانشگاه سمنان چند تا از این برنامه ها اجرا شد. در رابطه با محورهای صحبتهای ایشان مواردی ایشان مطرح کردند که به نظر من برای اولین بار بود در سطح کشور مطرح می شد. به ویژه روی بحث ناتوی فرهنگی، مدیریت تحقیقات، مدیریت تحول، مبانی پیشرفت و الگوهای پیشرفت و نقشه جامع علمی کشور، بودجه های پژوهشی مواردی قابل اهمیت که باید روی آنها وقت گذاشته شود.
همانطور که مستحضرید دهه چهارم انقلاب به عنوان دهه پیشرفت و عدالت معرفی شده است. به نظر حضرت عالی جایگاه دانشگاه در این عرصه چیست؟ و نخبگان دانشگاهی چه رسالتهایی را بر دوش دارند؟
همانطور که مستحضرید دانشگاه نقش بسیار کلیدی را در سطح جامعه دارد. به جز تولید نیروی انسانی و مدیران آینده کشور بسیار جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. ما از نظر فرهنگی سند چشم اندازی داریم که باید در منطقه باید رتبه اول را هم از نظر علمی و هم از نظر فرهنگی داشته باشیم. از نظر فرهنگی ما باید دانشگاهی تمدن ساز داشته باشیم. این مسولیت دانشگاه را بالا می برد به ویژه نخبگان را که باید جامعه را هدایت کنند به سمت این چشم انداز. در تولید علم ما باید کوشا باشیم.
در آخر از حال و هوای آن روز دانشگاه برایمان بگویید و اگر خاطره ای دارید برای ما دارید برای ما بفرمایید.
دیدار ساعت 9صبح شروع شد و تا نماز ظهر طول کشید. فضای دانشگاه فضایی شده بود آکنده از شور و نشاط. مخصوصا آن سرودی که دوستانتون اجرا کردند باعث شد تا فضای معنوی خاصی ایجاد بشود که همین هم باعث شد مقام معظم رهبری حدود یک ساعت و نیم سخنرانی کنند و تاکنون چنین چیزی بی سابقه بوده و این به خاطر جو شور و نشاط آفرین و خااص و پاک دانشجویان است. در مورد خاطره هم، قرار بود من به عنوان رییس دانشگاه سمنان موقع ورود آقا برویم و خیر مقدم بگوییم. قبل از آن هم یک نامه ای را تدارک دیده بودیم با توجه به کمبود بسیار زیادی که در دانشگاه، که آن موقع بحث فضا بود، که الان هم هنوز این بحث مطرح است در دانشکده فنی و مهندسی.در آن نامه ذکر کرده بودیم کمبود فضا را. بعد از آنکه روبوسی کردیم و اینها، نامه را به ایشان دادم و گفتم شما به عنوان اینکه تشریف آوردین یک شیرینی به ما بدهید، ایشان هم لبخند زدند و نامه را دادند  به مسئول دفترشون فکر می کنم و گفتند ان شاالله درست می شود. که یک سوالی هم پرسید که چرا جاده بیرون دانشگاه، شمالی جنوبی قسمت غرب، هنوز خاکی است؟! و ما هم گفتیم چون بیرون دانشگاه است این کار را نکردیم و بودجه نداشتیم و ایشان تاکید داشتند حتما این کار را انجام دهید. جالبه بعد از یکسال هم به خاطر دانشکده علوم انسانی آن جاده را آسفالت کردیم و هم در مورد دانشکده فنی و مهندسی در تصویب لایحه بودجه که رفته بودند پروژه زیر بنای دانشگاه سمنان را ببینند حدود 12 هزار متر مربع اشتباهی زیربنای بیشتری را برای ما دیده بودند. جالب است که خود به خود آن دوستان پیشنهاد دادند که ما دانشکده مهندسی را مطرح کنیم و دانشکده دامپزشکی، که هر دوی این پروژه بودجه اش همان موقع تخصیص داده شد و نقشه هایش آماده شد که به همین زودی ها پیمانکار کار اجرایی آنرا شروع می کند. یک چیز جالب دیگر هم بگویم این که من تا حالا مردی را به این نورانیت ندیده بودم . . .
?

 



نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 17